تیتر اصلی تازهترین شماره نشریه شهروند امروز این است: مرثیهای برای پوپولیسم.
چند وقت بود تصمیم گرفته بودم شهروند امروز نخرم؛ و ایضا نخوانم؛ متوجهید که! میشود نخرید اما خواند! و البته برای کارم دلیل هم داشتم. آن اوایل که شهروند را پیگیری میکردم، شاید این نشریه را یک نشریه حرفهای و جدی میدانستم؛ اما به تدریج نظرم تا حدودی عوض شد.
البته اگر بخواهیم درباره شهروند دست به مقایسه بزنیم، شاید نتوانیم نشریهای را در حد و اندازه آن بیابیم که هم به مباحث سیاسی روز بپردازد و هم موضوعات متفاوت دیگری را در آن بتوان یافت. شهروند امروز نشریهای است که گرچه میتوان در همه صفحههایش حرفهای نو و باارزشی یافت اما صفحههای سیاسیاش بیش از اندازه سیاسی و ابزاریاند.
اساسا یکی از دلیلهایم برای پیگیری نکردن شهروند، رویکرد پوپولیستی این جریده محترمه در صفحههای سیاسیاش بود. به خصوص سرمقالههای زرد جناب قوچانی که گاه آدم را به یاد جناب فردوسیپور میانداخت که به جای گزارش بازیهای مهم فوتبال، تماشاگران را غرق اطلاعات بامزه و گاه بیفایدهای میکرد که همه از اصل فوتبال باز میماندند.
اگر بخواهیم منصفانه درباره شهروند قضاوت کنیم، باید بگوییم دستکم بخش سیاسی این نشریه صفحههایی تودهای و پوپولیستی است! سیاست در شهروند، همان سیاستی است که به نوشتهی خود شهروند، چاوز آن را اجرا میکند. در صفحه 24 این نشریه اینگونه میخوانیم: «پوپولیستهای جدید برخلاف پوپولیستهای چپ دهه 1960 و 1970، پوپولیسم را نه ابزاری برای افزایش آگاهی تودههای مردم که وسیلهای برای کسب و اعمال و تحکیم قدرت خود قرار داده و...» با اندکی تورق صفحات سیاسی شهروند به وضوح میتوان دید که شیوه پرداختن این نشریه به مباحث سیاسی کاملا پوپولیستی است.
شاید تیتر این شماره شهروند باید اینگونه میبود؛ مرثیهای پوپولیستی برای پوپولیسم!
صرفنظر از تحلیلهای پیرامون خود نشریه، بخش «جهان» این شماره که پروندهای است برای افول پوپولیسم سرخ ونزوئلایی، صفحههایی در خور و طلایی دارد؛ از آن رو که علاوه بر واقعبینی و تحلیل همراه با نگاه منصفانه به واقعیات موجود در آمریکای جنوبی و ونزوئلا، توانسته است فهم درستی از آنچه در ونزوئلا رخ داده، انتشار دهد. همه اینها در حالی است که نویسندگان این صفحهها گهگاه خواستهاند به طعنه ارتباطی میان پوپولیسم چاوزی و رفتارهای دولت فعلی ایران برقرار کنند.
این نکته را نیز باید مورد تصریح قرار داد که پوپولیسم از جمله مفاهیمی است که قبل از هر گونه صحبت درباره آن باید تعریفی از آن ارائه نمود تا دستکم مقصود نویسنده مشخص باشد؛ و اساسا یکی از جنبههای رفتار پوپولیستی و تودهای این است که صاحبان قدرت یا مبارزان جدالهای انتخاباتی شعارهایی را به آسمان مشت کنند که هیچ معنای مشخصی ندارند و هر کسی میتواند ساعتها درباره آن داد سخن بدهد بیآنکه ذرهای بر روشن شدن اصل موضوع بیفزاید.
واژههایی از قبیل اعتدال، اصلاحطلبی، عدالتطلبی، آزادی، پوپولیسم از جمله بیشمار کلمههایی هستند که هر کسی میتواند آن را برای هدف خودش مصادره کند. و معمولا کسانی پیروز میدان استفاده از این کلمهها هستند که زودتر برسند.
به قول معروف ادامه دارد... بعدی